سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنیاد اسلام، دوستی من و دوستی اهل بیتم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 90 بهمن 4 , ساعت 7:51 عصر

روز اول : مهاجرت حضرت رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) از مکه و لیلة المبیت .
در سال سیزدهم بعثت مردم مدینه با رسول خدا در مکه معظمه بیعت نمودند که حضرت به مدینه مهاجرت کند و در مدینه مانند جان خود حفظ نمایند چون این معاهده برقرار گشت مردم مدینه به وطن خود بازگشتند و کفار قریش را از پیمان ایشان با پیامبر آگاه شدند بر کین ایشان افزود و قرار بر این گذاشتند که از هر قبیله مردى دلاور انتخاب کرده تا با هم پیامبر را بکشند و خونش در میان قبائل پراکنده گردد و عشیره پیامبر را قوت مقابله با تمام قبائل نمى شود این جماعت شب اول ربیع الاول در اطراف خانه پیامبر جمع شده و قرار گذاشتند وقتى پیامبر به رختخواب رود بر سرش ‍ریخته خونش بریزند خداوند متعال به پیامبر موضوع را اطلاع داد و آیه شریفه اذ یمکر بک الذین کفروا لیُثبتوک او یقتلوک او یُخرجوک و یمکرون و یمکر اللّه و اللّه خیر الماکرین (سوره انفال آیه 30) نازل شد و ماءمور گشت که امیر المؤ منین را به جاى خود بخواباند و از مکه بیرون رود. 


پیامبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام) فرمود خداوند امر کرده در جاى من بخوابى و من خارج شوم على (علیه السلام) عرض کرد یا رسول الله اگر من در جاى شما بخوابم شما نجات مى یابى فرمود بلى در این موقع عرض کرد
الحمد الله الذى جعل نفسى وقاء لنفس رسول اللّه و سجده شکر بجا آورد و حضرت رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) او را دربرگرفت و بسیار گریست ، جبرئیل نازل و دست آن حضرت را گرفت و از خانه بیرون بُرد و حضرت پیامبر این آیه را تلاوت نمود وجعلنا من بین ایدیهم سدّا و من خلفهم سدّا فاغشیناهم فهم لا یبصرون و کف خاکى به روى ایشان پاشید و فرمود شاهت الوجوه (یعنى زشت شود رویها) مشرکین حضرت را ندیدند و پیامبر به غار ثور تشریف بردند و سه روز در آنجا ماندند روز چهارم روانه مدینه گردیده و در دوازدهم ربیع الاول وارد مدینه طیبه شدند و این هجرت به اشاره امیر المؤ منین مبدء تاریخ مسلمانان قرار گرفت چنانکه در اول کتاب مشروحا به این موضوع پرداخته شده . 2- حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) را در این روز مسموم نمودند 260 ه

روز دوم
1- بناء تاریخ یزدجردى 11 قمرى که در اول کتاب توضیح داده شد.
2- وفات محمد اعرج بن موسى ابى سُبْحه بن ابراهیم اصغر بن موسى بن جعفر (علیه السلام) مدفون در قم 315 ق .
محمد اعرج عقبش فقط از موسى اصغر است و معروف بابرش مى باشد و موسى سه پسر داشت ابوطالب محسن - ابواحمد حسین - ابو عبدالله محمد.
ابواحمد حسین بن موسى ابرش سیدى فاضل و عالم و نقیب نقباء طالبیین در بغداد بود و از جانب بهاء الدوله قاضى القضاة گردید و مکررا امیر الحاجّ گشت .
ابواحمد حسین بن موسى ابرش دو فرزند داشت على و محمد.
على ملقب به رضى ذو حسبین کنیه اش ابوالحسن جامع کتاب نهج البلاغه مصنف کتاب المتشابه فى القران و غیرها که احوال هر دو بزرگوار در محل خود خواهد آمد.
مرحوم سید احمد گیلانى از نسب شناسان قرن دهم در سراج الانساب صفحه 79 مى نویسد: ابوالقاسم على مرتضى علم الهدى و ابوالحسن محمد رضى رحمهما الله نسل هر دو منقرض شده .

روز سوم


حصین بن نمیر کعبه معظمه را سنگ باران کرد و سوزانید 64 ق :
یزید بن معاویه به مسلم بن عقبه نوشت هر وقت از مدینه فارغ شدى به جانب مکه معظمه برو و به قلع عبدالله بن زبیر بپرداز چون مسلم از قتل و غارت اهل مدینه فارغ شد عزم مکه و قتل عبدالله و خراب کردن خانه خدا پرداخت و در راه آثار مرگ را در خود مشاهده کرد حصین بن نمیر ملعون را خواند بامر یزید سردارى لشکر را باو داد و گفت ملاحظه نکنى که خانه خداست امر یزید از او بالاتر است منجنیق ها را نصب کرده و از خرابى خانه خدا و قتل خویشان پیغمبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) پرهیز مکن و بعد از این سخنان بدرک واصل شد.
حصین با لشکر شام وارد مکه گردید به کوه ابوقبیس و اطراف مکه منجنیقها را نصب کرد و آتش و سنگ مى انداختند در سوم ماه ربیع الاول سال 64 ق اثواب و ابواب کعبه و مسجدالحرام را سوختند و بیت الله الحرام برهنه ماند. روز چهارم
خروج حضرت رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) از غار ثور 13 بعثت .
سه روز پیامبر اسلام در غار ثور بود و امیر المؤ منین روزها به غار سر میزد و روز سوم پیامبر تصمیم گرفت به مدینه برود از امیر المؤ منین سه شتر خواست تاشب حرکت نماید و حضرت على را جانشین و مؤ تمن خود قرار داد جهت ردّ امانات و اداء دیون و حرکت دادن دختران و عیالات به مدینه .
حضرت امیر با عبدالله بن اریقط شتران را فرستاد پیامبر اسلام شب چهارم ربیع الاول از غار خارج شد و هنگام خروج از مکه معظمه درنهایت حزن و اندوه بود به کعبه خطاب نمود، اى حرم الهى خدا مى داند علاقه مرا به تو و اگر اهل تو مرا بیرون نمى کردند غیر از تو شهرى را اختیار نمى کردم من مى روم و از جدائى تو غمگینم .
جبرئیل نازل شد و آیه
انّ الذى فرض علیک القرآن لرادّک الى معاد یعنى همان خدائى که احکام قرآن را بر تو واجب کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مى گرداند، خداوند پیامبر را تسلّى داد که دوباره مراجعت خواهى نمود.
ابوبکر و عامر و عبدالله بن اریقط دلیل راه و ملازم رکاب همایون بودند از بیراهه به مدینه رهسپار شدند و در راه کرامات متعدده از پیامبر ظاهر شد و مسلمین مدینه شب و روز در انتظار حضرت پیامبر بودند و هر روز از مدینه بیرون مى آمدند و ماءیوس برمى گشتند تا خبر مقدم مبارک را شنیدند و تا حیره به استقبال سید عالم شتافتند.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ